بوی بارون ..عطر یاس

بوی بارون ..عطر یاس

از دیروز یاد بگیر...برای امروز زندگی کن ...و به فردا امید داشته باش.
بوی بارون ..عطر یاس

بوی بارون ..عطر یاس

از دیروز یاد بگیر...برای امروز زندگی کن ...و به فردا امید داشته باش.

چاه مکن بهر کسی....

توی محلی که کار میکنم یه استخر بزرگ داریم ...در صورت تمایل همکارا میتونن ازش استفاده کنن و مسئولیت نگه داریش هم بعهده یک شرکت بزرگه که طبق قرار داد هر چند وقت یکبار یه نفر رو میفرسته میاد و رسیدگیهای لازم رو انجام میده...الان چند وقتیه که بیشتر اوقات یه آقای کانادایی رو میفرستن که خیلی کنده و کاری که بقیه همکاراش ماکزیمم 20 دقیقه ای انجام میدن رو گاهی تا 45 دقیقه هم طول داده...حدود دو ماه پیش همکارم موقع برگشت از زمان استراحتش دیده بود این آقا با ماشین شرکتشون توی حیاط پارک کرده و نشسته توی ماشین داره با موبایلش گیم بازی میکنه...همکارم فکر کرده بوده حتما کار رسیدگی به استخر تموم شده و اون  داره استراحت میکنه...اومد از من و بقیه پرسید ما گفتیم چون مشغول کار خودمون بودیم خبر نداریم که طرف استخر اومد یا نه؟؟!!یه قیافه مشکوک بخودش گرفت  و گفت حالا معلوم میشه!!!هممون یه نگاهی بهم کردیم که یعنی خدا آخر و عاقبت این داستان رو ختم بخیر کنه!! این همکارم خیلی آدم پیگیریه و خدا نکنه بره توی جلد کاری یا چیزی!!!تا ته و توی قضیه رو درنیاره ولکن نیست....بنظرم بهتر بود بره بعنوان کارآگاه شخصی کار کنه... خیلی خیلی موفق تر بود.. .البته بخاطر این اخلاق و رفتارش بارها بین همکارا دلخوری پیش آورده... اینجا اسمشو گذاشتنBusy body (نخود هر آش...فضول).

این گذشت... دو هفته بعدش دوباره همین قضیه تکرار شد..همکار گرامی بدو بدو اومد گفت ماشین شرکت خدمات استخراینجاست و همون آقا که اسمش جوردن هست رو فرستادن....بعد رفت از پشت کرکره اطاقش جوردن رو زیر نظر گرفت ...دید جوردن مثل دفعه پیش نشست توی ماشین یخورده با موبایلش بازی کرد...بعد دنده عقب گرفت و از محوطه رفت بیرون...همکار مورد نظر از اطاقش پرید بیرون بدو بدو اومد پیش ماها و گفت فهمیدم قضیه از چه قراره...شرکتشون برای اینکه اینا حواسشون باشه که دارن کنترل میشن توی ماشین براشون دستگاه مسیریاب کار گذاشته که مطمئن باشه اینا تمام لوکیشنهای مربوط به لیست روزانه شون رو ویزیت میکنن...این ناقلا میاد اینجا و دستگاه لوکیشن رو به شرکت معرفی میکنه اونام بخیالشون که استخر این محل سرویس لازم رو دریافت کرده...ولی خود مسئوول رسیدگی که جوردن باشه از ماشین پیاده نمیشه که کاری انجام بده!!!بعد با یه قیافه فاتحانه ای گفت: ولی کور خونده..این کم کاریه و من گزارشش میکنم...یکی دیگه از همکارا گفت من بودم به روی خودم نمیاوردم...استخر تمیزه...الانم که هوا داره کم کم سرد میشه کسی نمیره توی استخر که!!!نخود هر آش گفت:این داره از زیر وظایفش در میره...پول میگیره که کار کنه...هم داره سر شرکت خودشون کلاه میذاره و هم ما ...خلاصه سرتون رو درد نیارم یه بحث درست و حسابی راه افتاد و هر کی یه نظری میداد...دیدن من مثل همیشه ساکتم گفتن اصلا تو بگو چیکار کنیم؟؟؟!!! گفتم من بودم به رئیس میگفتم خودش تصمیم بگیره!!!ما که با این شرکت قرارداد نبستیم..بالطبع بما هم مربوط نمیشه نحوه عملکرد این آقا رو تحت نظر بگیریم...نخود آش عین ترقه از جا پرید که :رئیس خیلی بیتفاوته!!! به این چیزا اهمیت نمیده...اون یکی همکارمون گفت پس وقتی اون بیخیاله ما چرا نباشیم؟؟!!دوباره بحث شروع شد...دیدم حوصله ندارم...ماگ قهوه م رو برداشتم اومدم بیرون...هنوز صدای نخود آش میومد که داشت بلند بلند به بقیه درس اخلاق میداد....پیش خودم فکر کردم چرا یه آدم از زیرانجام وظایفش شونه خالی میکنه ؟از کارش راضی نیست؟ حقوقش چنگی بدل نمیزنه؟از زحماتش به اندازه کافی قدردانی نمیشه؟خوب همه اینا ممکنه باشه...ولی خداییش توی این حال و روز کرونایی که همه دارن بخاطر کسادی بازار کار شغلهاشون رو از دست میدن چرا باید شکایت کرد و باعث بیکاری یه آدم که حتما نان آور خانواده هست شد؟!! از طرفی هم شرکتشون داره از مشتریاش پول میگیره و در قبالش مسئولیتهایی رو برای نگهداری از استخرهاشون بعهده گرفته و کار جوردن اصلا درست نیست که حقوق بگیره ولی وظایفش رو انجام نده.. همینجور بین عقل و احساس در رفت و امد بودم که دیدم شکر خدا سر و صداها خوابیده...برگشتم سرکارم و همکارم گفت فعلا نخود آش قبول کرده یه مدت دیگه هم دندون رو جیگر بذاره تا ببینیم چی میشه؟؟!!

از اون روز تا همین هفته پیش اوضاع کما فی السابق بود...آقای جوردن یه تک پا میومدن اینجا ولی از توی همون ماشین یه سلامی دورادور به استخر میکردن و بعد از دقایقی بدرود میگفتن و میرفتن...ولی هرکدوم از همکارهاش میومدن همه چیز خوب و روتین اتجام میشد..دوشنبه پیش بعد ازینکه جوردن محل رو ترک کرد ..دیدیم نخود آش با چند تا برگه توی دستش اومد پشت در اطاق رئیس یه چند تا تقه به در زد و بعدش با لبخند گل و گشادی رفت داخل...همکارم یه نگاه معنی داری با من رد و بدل کرد و هر دومون سر تکون دادیم...بهم گفت الان میاد بیرون باز جنجال درست میکنه!!!15 دقیقه بیشتر طول نکشید که نخود اش با یه قیافه فاتحانه از اطاق رئیس اومد بیرون و یه راست اومد طرف ما ...گفت تا حالا داشتم عکس جمع میکردم که با مدرک برم جلو...رئیس رو متقاعد کردم اول دوربینها رو چک کنه بعد زنگ بزنه با مدیریت شرکت خدمات استخر صحبت کنه..احتمال زیاد تکلیف این پسره رو روشن میکنن...ته دلم ناراحت شدم...حالا بنده خدا تنبله ..قبول .. ولی مزاحم و بی ادب نیست و از همه مهمتر شغل و حقوقش که اونا رو هم  از دست خواهد داد...قبل ازینکه ساعت کاری تموم بشه....رئیس هممون رو جمع کرد و گفت که با شرکت مورد نظر صحبت کرده و بهشون با مدرک ثابت کرده که جوردن وظیفه ش رو تا حالا بخوبی انجام نداده...اونا هم گفتن قضیه رو پیگیری میکنن و حتما مشکل رو حل خواهند کرد...بعد خطاب به نخود آش گفت امیدوارم همونطور که حواس همکارا به انجام وظیفه شرکتهای طرف قرار داد با ما هست به این نکته مهم هم توجه داشته باشن دوربینها ی نصب شده توی لوکیشن همه چیز رو ثبت میکنن...بعد با لحن جدی تری توی چشمهاش خیره شد و گفت همه چیز...نخود آش شد رنگ گوجه فرنگی و سرش رو انداخت پایین...و اولین نفری بود که تا صحبت رئیس تموم شد جمع رو ترک کرد...از اون روز انقدر ساکت شده که هیشکی نمیفهمه کی میاد و چه زمانی محل کار رو ترک میکنه!!بقول همکارا هر چی هست موقع چک کردن دوربینها لو رفته!!! نخود آش رئیس رو تشویق کرد که دوربین ها رو چک کنه تا ثابت بشه جوردن تنبله و فقط میاد اینجا وقت بگذرونه ...دیگه حواسش نبود توی این کند و کاو ها ممکنه مچ خودش هم گرفته بشه!!! از اول هفته مرخصی گرفت و نیومد...امروز صبح نخود آش استعفا نامه ش رو گذاشت روی میز رئیس و بی سر و صدا برای همیشه رفت..