چند روز پیش تگرگ زد..اونم چه تگرگی... هر کدوم بدون اغراق اندازه یه گردوی درشت....خدارو شکر که نیمساعت قبلش رسیده بودم خونه...ماشین هم توی پارکینگ بود...جالبه که اولش به موبایلهای همه پیام اورژانسی فرستاده شد تا خبردار بشن و خودشون رو به جای سرپوشیده برسونن...چشمتون روز بد نبینه...یکهو چنان ضربه هایی به سقف و بدنه خونه اصابت کرد که گفتم خونه رو ی سرمون خراب نشه صلوات!!!!
چند سال پیش هم تگرگ اومد و خسارات زیادی به مردم زد..از سقف و بدنه و شیشه خونه ها گرفته تا شکستن وسائل توی حیاط ها و ماشینهایی که کنار خیابون پارک شده بودن!!!
فردا صبح که هوا روشن شد و خواستیم بریم سر کار و زندگی از دیدن دیوار خونه خودمون و همسایه ها خشکمون زد..توی ازن استان بدنه خونه ها رو از وینیل میسازن..بقول پسرم دیوار خونه عین پنیر لیقوان سوراخ سوراخ شده بود و ضربه تگرگها کاملا باعث خسارت دیوار و سقف شده بود.
ناچارا با شرکت بیمه مربوطه که هر ماه کلی پول ازمون داره میگیره تا اینجور وقتها بدادمون برسه تماس گرفتیم .
اپراتور برگشته میگه که اصلا وقت نداریم که کسی رو بفرستیم برای تخمین خسارت وارده..منتظر باشین تا خودمون باهاتون تماس بگیریم...باید صبور باشین...کلی مشتری تا حالا تماس گرفتن و باید براشون وقت بذاریم!!!
تا همین حالا که هیچ خبری نیست...به یکی از اشنایان گفتن تا کریسمس طول میکشه تعمیر خونه ش...بالای 55 هزار تا خونه توی این شهر خسارت دیدن از تگرگ...شرکتهای بیمه و پیمانکارای طرف حسابشون وقت سرخاروندن ندارن!!!
والا تا یادمون بوده تگرگهای خوشگل و ریز مثل نقل دیدیم که باریده...اخه اینا چیه هر کدوم قد یه نارنگی ؟؟!! یکی از همسایه های قدیمی میگفت چندسال پیش همین تگرگهای درشت باعث فوت یکی از اقوامشون شدن چون بنده خدا موقعیکه تگرگ گرفته وسط خیابون بوده و نتونسته خودش رو به یه گوشه امنی برسونه...
اینم از حال و روز ما توی مملکت برف و یخ!!!