بوی بارون ..عطر یاس

بوی بارون ..عطر یاس

از دیروز یاد بگیر...برای امروز زندگی کن ...و به فردا امید داشته باش.
بوی بارون ..عطر یاس

بوی بارون ..عطر یاس

از دیروز یاد بگیر...برای امروز زندگی کن ...و به فردا امید داشته باش.

ازدواج با عاشقی یا بی عاشقی؟؟!!!!

امروز توی پمپ بنزین یه نفر ازم پرسید تو ازدواجت چطوری بوده؟؟؟ عاشق شدی یا اومدن خواستگاریت؟؟؟ یه لحظه ماتم برد... واقعا تلنگری بود این سوال....درست عین بجه هایی که وسط کلاس وایسادن و جلوی یک عده همکلاسی دیگه هاج و واج موندن که جواب معلم رو چی بدن ؟؟؟؟ به چشمهای پرسشگرش خیره مونده بودم و نمیدونستم چی جواب بدم؟؟؟ واقعا چرا بعضی سوالها درعین سادگی انقدر غوغا برانگیزن؟؟!! یه طوفانی توی ذهنت بپا میکنن که تا مدتها درگیر ارام کردنش هستی؟؟؟ 

با خجالت و کمی تته پته گفتم هر دو....یه پوزخندی زد و گفت شما شرقیها چقدر باحالین!!! باک ماشین پر شده بود ...درست عین کاسه صبر من....دستی تکون دادم و راه افتادم....هنوز از پیچ پمپ بنزین رد نشده بودم که اشکهام سرازیر شدن....خدا رو شکر که داشت بارون میومد و دانه های درشتش رد اشکهای منو از پشت شیشه ماشین میپوشوندن...خدارو صد هزار بار شکر....بارون به موقعی بود...

نظرات 13 + ارسال نظر
monparnass یکشنبه 29 خرداد 1401 ساعت 10:29 http://monparnass.blogsky.com

" دالانهای سرنوشت ما ادمها خیلی تو در تو هستن...بعضی وقتها توی یکیشون تا ابد گیر میکنی و دیگه راه گریزی نیست...بجز سوختن و ساختن.... "

ناراحتم کردی یاسی.
فکر نمی کردم تقدیر تو هم سوختن و ساختن باشه

اشک غماز من ار سرخ برامد چه عجب
خجل از کرده خود پرده دری نیست که نیست....
شرمنده مونپارناس جان...که ناراحت شدی...

نازی شنبه 28 خرداد 1401 ساعت 21:12

منم با نظر کامبیز موافقم شما خیلی مهربونین اینقدر منم دوستتون دارمارامش میگیرم ازتون به نظرم این دلشکستگی که دارین به خاطر اینه که خداوند هم دوستتون داره اینی که بتون میگم سرچ کنین: روایات مذمت دنیا❤ چون یک نور قلبی خیلی قشنگی خدا بتون داده برای همین دلتون تو دنیا شکسته میشه این حرف من نیستش حرف معصومین هستش و جالبه من کامبیز و خیلی های دیگه حتی شما را ندیدیم ولی احساسات مشترک نسبت به شما داریم عزیزدلم❤ دلم نیومد خاموش رد بشم گفتم منم بگم حسم را بتون از بس ناز و خوبین❤

سلام نازی عزیزم
خیلی سپاسگزارم ازین همه لطف و محبتی که تو و بقیه عزیزان بمن دارین....فقط نمیدونم چرا خالق عالم اب از علاقه ش مثل بعضی ازین اقایون محترم یخورده عجیب غریبه...خوب که ادم رو میچزونه ندا میرسه که از شدت محبت بود...بازم دوام بیار...

مهرزاد جمعه 27 خرداد 1401 ساعت 11:21 http://ghooyetanha91.blogfa.com/

تنها قسمت قشنگ زندگیم شده
اون خیالبافی قبل خواب..


سلام و درود

سلام....درست. مثل من....

کامبیز چهارشنبه 25 خرداد 1401 ساعت 22:01

دوستان شما تجربه زندگی با کسی که دوستش ندارین را نداشتین من متاسفانه داشتم اون خانم خیلی دختر خوبی بود و سنتی هم ازدواج کردیم و من واقعن تلاش کردم ولی حتی سر سوزنی دوستش نداشتم و به دلم نمینشست در اخر اون خانم خودش عاشق یکی از همکارانش شد و قبل از اینکه کار بخواد با خیانت و چالش بکشه طلاق گرفتیم واقعن عقل و منطق درست ولی دوست داشتن اصلش هست تا وقتی کسی به دلت نشینه اکیدا ازدواج نکنید لازمه ازدواج محبت هستش و دوست داشتن بعد عقل و منطق

امیدوارم پای بچه معصومی در میان نباشه....بچه ها خیلی بیگناهن....خیلی خیلی زیاد...:

کامبیز چهارشنبه 25 خرداد 1401 ساعت 21:56

یاسی خانم چرا گریه کردین؟ کاش داستان زندگیتونم برای ما مینوشتین تصویر من از شما یک خانم خیلی مهربونه که ادم کنار امنیت روحی روانی داره و دلسوز هستین و خیلی راحت میشه باتون درددل کرد یک خواهر خیلی دلسوز و مهربون خواهش میکنم گریه نکنین گذشته ها گذشته من که نمیدونم چی شده ولی اگر طلاق هم گرفتین اصلن مسیله ای نیست ولی اگر پارتنرتون را دوسش ندارین سفارشم بتون اینه ادامه ندین باش و حتمن طلاق بگیرن چون این بد معضلی هستش

کامبیز جان...ممنون از کامنت پر مهرت...خوشحالم که زندگیت از بی انگیزگی نجات پیدا کرد..ولی دوست خوبم دالانهای سرنوشت ما ادمها خیلی تو در تو هستن...بعضی وقتها توی یکیشون تا ابد گیر میکنی و دیگه راه گریزی نیست...بجز سوختن و ساختن....

الهه سه‌شنبه 24 خرداد 1401 ساعت 07:27

من خودم متاهلم و با احترام کامل با قسمت اول کامنت monparnas موافق نیستم که ازدواج رو به معامله تشبیه کرد! قسمت دوم کامنت در مورد اون اقا که میخواد بره المان اما نتیجه همین دید معامله گونه دختره بوده.
ازدواج اصلا خرید و فروش نیست. درواقع انتخاب یه دوسته برای ادامه زندگی... بنظرم فرقی نداره از چه طریقی این همراه و همسفر رو باهاش اشنا میشی... فقط می دونم معامله نیست. و به معنای واقعی کلمه "همسر" بهترین توصیفه.
جواب مودبانه به سوالهای دوست نداشتنی بنطرم اینه: چرا می خوای اینو بدونی؟!! چرا اینو میپرسی؟
و بعد هم هیچوقت جوابشو ندی. چون مجبور نیستی.

درسته....باید همینو بهش میگفتم...واقعا پرا در اون لحظه نگفتم؟؟!! هر چند فرقی هم نمیکرد...تیر تیز سوالش بهم اصابت کرده بود...جه با پاسخ ...چه بی پاسخ...

صفا سه‌شنبه 24 خرداد 1401 ساعت 06:24 http://Mano-tanhae-va-omid.blogsky.com

واقعا کاش ازدواج بر اساس عقل و منطق آغاز میشد و عشق و احساس پایه های اون رو مستحکم میکرد . اما متاسفانه بیشتر مواقع که با احساس آغاز و عقل و منطق هم سرکوب میشه نتیجه جز شکست یا سو خان و ساختن نداره. ولی واقعا چه سوال بی موقع و بیجایی پرسیده شده.

کاملا موافقم با فرمایشت صفا جان...ولی باور میکنی حتی ازدواجهایی که بر پایه منطق و عقل هم شروع میشن بعضی وقتا به بن بست میخورن؟؟!! ازدواج ملغمه ای از عشق و منظق و شانسه....عین یه هندونه ست...باید بخری ببری خونه...اگه خوش شانس باشی وقتی شکافتیش دورنش خوشرنگ و خوش طعم از اب در میاد...تا قبل ازینکه پولشو نپرداختی هیچ اگاهی درباره درونش نداری...نمیدونی اون تو جه خبره؟؟!! ازدواج دقیقا همچین چیزیه....بنظر من البته..
واقعا هم بیموقع بود و هم بیجا این سوال...

منیژه یکشنبه 22 خرداد 1401 ساعت 09:34

چقدر دوست عزیز اگر درست بگم‌Montparnasse خوب توضیح دادند عقل و منطق در انتخاب همسر آینده نقش مهمتری بازی میکنه تا احساس

کاملا درسته....قبول دارم....توضیحات ایشون همیشه بسیط و کامله...

monparnass پنج‌شنبه 19 خرداد 1401 ساعت 04:16 http://monparnass.blogsky.com

سلام یاسی
آخرش از غیبت صغری برگشتی ؟!!!!


ازدواج یه معامله - عقد -هست مثل معاملات -عقود - دیگه
با این تفاوت که هم زمانش بالقوه طولانی تر و هم چیزهای بیشتری رو نسبت به عقد های دیگه مثل انواع معاملات ماشین و زمین و اجاره خونه و ...شامل می شه.

برای کسی که ازدواج نکرده یا تازه ازدواج کرده ازدواج کردن بر مبنای احساس بدیهی و الزامیه .
حتی توی بعضی فرهنگها تا رابطه عاطفی نداشته باشی ازدواج رو بی معنی میدونن و طرف رو مسخره می کنن
اما
واقعیتش اینه که ازدواج بیشتر با عقل سرو کار داره تا احساس
بستن یه قرار داد طولانی مدت با شخص مناسبی که قراره مشترکات زیادی باهاش داشته باشی کار عقله نه احساس

دلیل؟
اینهمه ازدواجهای منجر به طلاق
طرف بخاطر رنگ مو یا چشم یا وضعیت مادی و یا موقعیت اجتماعی یا اصلا بخاطر تیپ و هیکل و پستی اینجا و بلندی اونجا و ... وارد زندگی مشترک میشه
و بعد
هر دو متوجه میشن که در زندگی با هم تفاوت هدف دارند.

دو تا آدم خوب که اهداف متفاوتی در زندگی داشته باشن هم براحتی می تونن ناسازگار باشن و زندگی رو برای همدیگه سخت یا طاقت فرسا کنند.

به نظرم حتی اگر جواب میدادی که شناختی نداشتی و اومدن خواستگاریت چیزی از تو کم نمی کرد
مگر
هدف سوال کننده این بوده که این مطلب رو القا کنه که دختری که نتونه پسری رو جذب کنه و باهاش وارد رابطه بشه بی عرضه است و به این ترتیب به مخاطبی که آشنایی قبل از ازدواج نداشته طعنه بزنه که در اینصورت همون " بتو چه " معروف مشکل رو حل می کرد !!!!

البته جای گفتن نداره که عده زیادی از همین جماعت مزدوج شده بر مبنای احساسات و نادیده گرفتن عقل ،بعدن متوجه میشن بلبلی که نصیبشون شده چیزی جز یک گنجشک رنگ شده نبوده

یکی از بستگانم به خیال خودش زرنگی کرد و تونست با رابطه قبل از ازدواج به طریقی پسری رو برای خواستگاریش به خونه اشون بکشونه .
الان یه بچه داره
ولی
بعدا مشخص شد خونواده پسره ورشکستگان به تقصیر هستند و آه در بساط ندارند .واقعا آه در بساط ندارند
خوب آدم های بدی نیستند ولی پسری با این وضعیت نباید از قبل این مساله رو واضح بیان کنه؟
نه !!!
بیان نکرد
نتیجه ؟
در تک تک مراحل زندگی این دختر، پدر و مادر پیر و بازنشسته اون مشغول وام گرفتن و قرض کردن برای رفع نیاز های دامادشون هستند .
در آخرین شاهکارش هم حضرت آقا ویزای کار آلمان گرفته که بره اونجا و بعدا خونواده رو با خودش ببره
با این بهونه الان در ترکیه کنگر می خوره و لنگر انداخته و پولی نداره تا خودش رو به آلمان برسونه
زن و بچه رو انداخته خونه پدر زن و مادر زن
و از اون بدبختها خواسته با رهن خونه اشون
- تنها دارایی اونها بعد بازنشستگی -
در بانک
صد میلیون وام بگیرن و بدن بهش تا ایشون بتونن تشریف ببرن آلمان !!!!
می بینی یاسی
رابطه قبل از ازدواج خیلی اوقات دیگه جایی برای دخالت عقل نمیذاره چون وابستگی عاطفی میاره و کار هرکسی نیست پا پس بکشه .
الان این دختره با این اشتباهش سالهاست پدر و مادر پیر و مریضش رو دچار استرس و عذاب کرده

یک ازدواج عقلانی صد بار بهتر از یک ازدواج بر مبنای احساسه
تفاوت این دو نوع ازدواج مثل تفاوت نونه و بستنی !!!!

پنداخلاقی :
بیایید به فرزندان خود بیاموزیم که بین نون و بستنی
نون رو انتخاب کنند


سلام دوست جان
چقدر خوشحالم بعد ازین غیبت صغری که البته چیزی نمونده بود تبدیل به کبری خانوم بشه اینجا میبینمت...خیلی درسته حرفات...فقط یه چیزی همیشه برام سوال بوده و هست...چرا عقل و احساس انقدر در تضادن؟!!طرف هر کدومشون رو میگیری نبودن اونیکی بیچاره ت میکنه!!!

منجوق چهارشنبه 18 خرداد 1401 ساعت 19:54 http://manjoogh.blogfa.com

ظاهرا ادم فضول همه جا هست و همشونم پرروهستن.

چه عرض کنم منجوق جان؟؟!! هم فضول و هم متجسس....

ترانه چهارشنبه 18 خرداد 1401 ساعت 04:04 http://Taraaaneh.blogsky.com

یعنی بدون اینکه بشناسدت و بدون مقدمه این سوال رو پرسید؟
مشکل روانی داشته حتما طرف.

این روزا دیوانگی بدجوری مسری شده ترانه جان...

شادی چهارشنبه 18 خرداد 1401 ساعت 02:16 http://setarehshadi.blogsky.com/

ازدواج با چشم باز و چاشنی عاشقی

این دیگه بهترین حالته....

ربولی حسن کور سه‌شنبه 17 خرداد 1401 ساعت 18:49 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
علت گریه تونو نمیدونم اما به نظر من بهترین جواب به اون آدم مگه فضولی بوده؟!
آخه پمپ بنزین جای چنین سوالیه؟ اون هم بی مقدمه!

سلام دکتر جان
توی مملکتی که ملغمه ای از 72 ملته هیچ چیزی رو نمیشه بی مقدمه تلقی کرد....باور کن راست میگم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد