کاش میدونستی چقدر لحن عبادتت رو دوست دارم....اینکه انقدر خالصانه به درگاه خدا دعا میکنی...اینکه انقدر با حوصله تک تک کلمات رو ادا میکنی...موقع نماز چشمانت رو میبندی و با اون ته لهجه زیبا با خدای خودت راز و نیاز میکنی....امروز هم وقتی قامت به نماز بستی بی صدا و پاورچین پاورچین خودم رو به پشت در اطاق رسوندم...از لای در به چهره روحانی تو خبره شدم....الله و اکبر که گفتی ناخوداگاه اشکهام سرازیر شدن..تو کلمه کلمه از خدای خودت گفتی و من...غرق در غمی شیرین محو این راز و نیاز اسمانی شدم...مثل همیشه ازت خواستم برام دعا کنی...تو هم مثل همیشه با لبخند گفتی خودت باید برای خودت دعا کنی...نمیدونم چرا حس میکنم تو از خیلیهای دیگه به خدا نزدیکتری....واقعا نمیدونم چرا..
خوش بحال این آدمها. خیلی حالشون طلبیدنیه.
اره واقعا خوشبحالشون...
سلام یاسی
هر بار باید بیایم ازت خواهش کنیم چیزی بنویسی؟
باشه .
لطفا
پ.ن :
یه خط بنویس
مثلا
" آه !!!
هوا یه دفعه چقدر سرد شد "
اینهم کاری داره دیگه بابا !!!
سلام مونپارناس جان...دوست مهربون. و با معرفت...
چی بگم؟؟ دیگه دل و دماغی نمونده که!!! انقدر اخبار و صحنه های ناجور دیدیم که دیگه افسردگی حاد گرفتیم..اونوقت یه عزیزی از ایران زنگ زده میگه ساجمه و گلوله ها رو ما میخوریم...شماها اونجا حال میکنین!!! بخدا فقط نشستم گریه کردم...هیچ جوابی نتونستم بهش بدم...به اینکه چقدر ماها که اینوریم رو بیخیال و بیعار فرض میکنن!!!!باشه چشم...میام مینویسم...ولی خدا شاهده فقط نخواستم یه پستی بذارم که کام بقیه از اینی که هست تلخ تر بشه...ممنونم که بیادم هستی دوست جان...خدا همه تون رو حفظ کنه الهی....
سلام دو روز طول کشید تا تمام مطالب رو خوندم. ممنون از به اشتراک گذاری خاطرات و ماجراهای جالب اطرافتون. موفق و سلامت باشید
سلام گلم...ممنون که وقت گذاشتی برای خوندنشون...شاد و سلامت باشی همیشه....
"بازم درگیر باید ها و نیایدها شدم...برام دعا کن دوست جان.. "

ان شا الله که خیر برات پیش بیاد
ولی
باز هم باید ها و نباید ها ؟
اون ور ها نباید زندگی ساده تر
- و شاید آسونتر -
پیش بره ؟
البته
همکاری دارم که زن و بچه اش رو توی کانادا گذاشته و خودش برگشته اینجا تا دو سه سال انتهایی خدمتش رو انجام بده و بازنشسته بشه.
اون میگه :
- مطابق تجربه خودش -
توی کانادا یه قرونی رو باید از زیر پای فیل بیرون بکشی !!!
و
من از شنیدنش به خودم می لرزم !!!
و با خودم می گم پس ما باید قدردان زندگی در ایران و دلارهای نفتی باشیم .
واقعا آسمون هر جا بری یه رنگه یاسی؟
دوستت کاملا درست گفته...پول دراوردن توی ایران خیلی راحتتر از اینجاست...
نه والا...اسمون هر جای دنیا رنگ منحصر به فرد خودش رو داره!!!! اصلا قبول ندارم که اسمونِ همه جای دنیا فقط یه رنگ داشته باشه!!!
سلام یاسی
کجایی؟
مگه چقدر سرت شلوغه که انقدر دیر به دیر میای؟
سلام مونپارناس جانم
همینجاها...همین دوربرها...هم سرم شلوغه و هم نیست...دوباره یه کارایی کردم که خودمم نمیدونم نتیجه ش چی از اب در میاد!!! بازم درگیر باید ها و نیایدها شدم...برام دعا کن دوست جان...
چه تصویر قشنگی تو خونه ات داری. خوش بحالت
تو خونه ندارمش نسرین جان..ولی ایکاش داشتم...
بعضیا اینقد قسنگ و راحت با خدا حرف میزنن و دعا میکنن انگار با یه دوست صمیمی حرف میزنن
من هیچ وقت نتونستم به راحتی با خدای خودم حرف بزنم و خواسته هامو بخوام
این مشکل خودِ منم هست پریمهر جان...خوشبحال اونایی که رابطه شون با خداوند انقدر راحت و صمیمانه ست...
چه حس قشنگی داشت این مطلب . براتون بهترینها رو آرزو میکنم .
خیلی ممنونم از لطفت صفا جان....منم برای شما و فرزندان برومندتون بهترینها رو ارزومندم دوست عزیزم...