بوی بارون ..عطر یاس

بوی بارون ..عطر یاس

از دیروز یاد بگیر...برای امروز زندگی کن ...و به فردا امید داشته باش.
بوی بارون ..عطر یاس

بوی بارون ..عطر یاس

از دیروز یاد بگیر...برای امروز زندگی کن ...و به فردا امید داشته باش.

برف....برف...برف

از بسکه این روزا بیحوصله و کسل هستم بخدا اصلا حالشو ندارم بیام دو خط بنویسم و بقول اون دوست کاناداییم یه علائم حیاتی از خودم نشون بدم!!!! لابد شماها هم فکر کردین دیگه خدا یاسی رو بیامرزه!!! اینم گذاشت و رفت!!! حق هم دارین اینجوری فکر کنین!!! خیلی وقت اینجا نیومدم....ولی بقول نیاکان پاک ما ...خنده دل خوش میخواد و گریه چشم و چال درست حسابی!!!! نه دل خوشی مونده و نه چشم و چال سالمی....تا عینک نزنم که هیچی....
چند بار برف اومده حسابی سرافرازمون کرده شدید....منم که امروز بطرز ویژه ای مورد لطف اثرات تبعاتش قرار گرفتم....پشت چراغ قرمز سرچهارراه منتظر بودم. و داشتم به اتفاقات و اخبار ناخوشایند اخیر فکر میکردم که یکهو تقریبا با سر رفتم توی شیشه!!! اگه ضربه فقط یخورده شدیدتر بود که الان فقط خدا میدونه کجا بودم!!! اصلا بودم؟؟؟ نبودم؟؟!!! نمیدونم والا...گویا هنوز موقعش نشده بوده که بشه!!!! 
یه چند لحظه گیج و ویج شدم بعد رفتم از ماشین بیرون میبینم یه پسر خیلی جوون سیاهپوست راننده ماشین عقبی بوده که گویا چون سرعت رو رعایت نکرده کوبیده به سمت چپ ماشین بنده و جالبه که بیشتر از ماشین من ماشین خودش که متعلق به  شرکتشون هم هست مورد لطف قرار گرفته!!!!
حالا خر بیار و باقالی بار کن!!!! هی اطلاعات رد و بدل کن....ابن وسط از خونه زنگ زدن برای اونا توضیح میدم چی شده اونا هم جیغ و داد که کجایی؟؟ تو حرف بزن نیستی!!! حتما زخمی شدی هیچی نمیگی!!!! زنگ زدم به مرکز پلیس...اینا چقد باحالن بخدا!!! افسره میگه کسی مجروح شده؟؟؟ میگم نه...میگه خوب پس ما نمیاییم!!! خودتون بیایین مرکز پلیس گزارش بدین!!!!ای داد بیداد....کدوم مرکز بیاییم اخه؟؟؟ ادرس داده نزدیکترین. لوکیشن اینه!!! پاشین بیایین!!! به پسره میگم چند سالته میگه 17 سال!!!! اینم نتیجه اجازه دادن به یه مشت جوجه برای رانندگی!!! این استان از 16 سالگی اجازه رانندگی میده!!! اخه این درسته یه بچه به این سن رانندگی کنه؟؟!!
اولین کاری که کردم از شماره پلاک ماشینش عکس گرفتم که یه وقت وسط راه نزنه به چاک!!!! اونم به توصیه همسر اقا بود وگرنه خودم انقدر عصبی شده بودم که فقط دلم میخواست برگردم خونه هیچ حوصله این مراتب قرطاس بازی پلیس جماعت رو نداشتم!!!! 
حالا رسیدیم اونجا!!!! میبینم تمام پارکینگها پره!!!! ای خدا ساعت 9 صبح چقدر جرم و جنایت بوده توی این شهر که اینهمه ادم ریختن اینجا؟؟!! برف هم که تا زانو اصلا جای پارک پیدا نمیشه!!!
حالا به هر بدبختی بوده اون سر پلیس استیشن یه جای پارک کج و کوله پیدا کردم و خودمو رسوندم به افیسشون...میبینم به به....جمع اضداده!!!! اصلا حا نیست توی افیس!!! دو تا پلیس وایسادن پشت کانتر با یه لشگر ادم باید سر و کله بزنن!!! پسره از من زودتر رسیده بود!!! یه چپ چپی بهش نگاه کردم که دیگه تا لحظه اخر از ترسش به چشمام نگاه نکرد!!! 
نوبت ما که شد افسرپلیس که یه خانمی هم بود با حالت پوزخند میگه ببخشین که معطل شدین....ما امروز پیش بینی این وضع رو میکردیم که تصادف زیاد بشه بخاطر لیز بودن خیابونا!!! تو دلم گفتم لابد واسه همین فقط دو تا افسر در خدمت این لشگر پنچر هستن!!! حالا ورداشته دو تا برگه داده دست ما دو نفر میگه شرح ماجرا رو بنویسین...همراه با جزئیات!!! 
من که توی چهار خط همه رو توضیح دادم و خلاص...پسره حالا نشسته داره قصه حسین کرد شبستری مینویسه!!!! ولکن هم نیست!!! دقیقا دو تا برگه بزرگ پشت و رو پر شد!!! برگه ها رو تحویل دادیم به افسره ....خانم هرهر زده زیر خنده ...خطاب به من میگه مثل اینکه شما حوصله توضیح اضافه نداری!!! منم گفتم اره دقیقا!!!! مخصوصا وقتی بهم تحمیل بشه!!!! افسره دید هوا پسه در جا نیشش رو بست!!!!
بعد برگشته میگه ببخشین سیستم ما امروز مشکل داره من نمیتونم از اظهارنامه هاتون پرینت بگیرم...بعدا براتون ایمیلش میکنم خودتون پرینت بگیرین!!! فعلا دیگه کاری نیست میتونین تشریف ببرین....فقط یادتون نره با شرکت بیمه هاتون تماس بگیرین!!!! این روزا بخاطر تصادفات سرشون خیلی شلوغه!!! گفتیم چشم...ممنون از راهنماییتون!!!! 
اومدیم بیرون اقاپسر گل بازم اظهار پشیمانی و عذرخواهی فرمودن از ارایش و پیرایش ماشین مظلوم ما...بعد هم با کلی ارزوهای خوب ما رو راهی کردن سمت خونه و کلا روز خاطره سازی شد بواسطه دست فرمون طلایی ایشون!!!!
اینهمه مالیات میگیرن...دزیغ از توجه به تمیز کردن جاده ها...اصلا جزو بودجه بندیشون محسوب نمیشه!!! هیچ براشون مهم نیست که سرخوردن روی برف و یخ میتونه چه فاجعه ای رو رقم بزنه!!! انگار نه انگار که اینجا یه استان برف خیزه و تقریبا 9 ماه سال برف میاد!!!! تا منفی 60 درجه سرد میشه!!! قیمت برق و گاز هم که دوباره رفته بالا ملت نمیتونن توی این سرما هزینه سوخت بدن!!! اینم کانادا که اوازه ش همه جا پیچیده!!! واقعا که اواز دهل شنیدن از دور خوشست!!!
ببخشین اگه یه وقت غلط غولوطی دیده میشه توی متن...هم عینکم دم دستم نیست هم اینکه دارم با موبایلم این پست رو مینویسم...حال و حوصله پشت لب تاپ نشستن ندارم بخدا!!! فقط گفتم بیام یه علائم حیاتی از خودم بروز بدم!!! ولی خدا شاهده بیاد همتون هستم...شاد و پیروز باشین...تا بعد

نظرات 14 + ارسال نظر
ربولی حسن کور چهارشنبه 5 بهمن 1401 ساعت 01:47

یادش به خیر
این وبلاگ یه زمانی آپ هم میشد

اره والا...راست میگی دکتر جان..یاد اون روزا بخیر...خودمم با حسرت ازشون یاد میکنم....

نسرین دوشنبه 26 دی 1401 ساعت 01:53 https://yakroozeno.blogsky.com/

یاسی تو برفا انگار گیر کردی. کلی وقته ننوشتی

کاشکی فقط توی برفا گیر کرده بودم نسرین جون....تو پیچ و خم روزگار گیر افتم گلم...

نسرین چهارشنبه 21 دی 1401 ساعت 11:51 https://yakroozeno.blogsky.com/

خیلی وقته برامون ننوشتی یاسی جان امیدوارم خوب باشی

ممنون از احوال پرسیت نسرین جانم...چشم ...حتما مینویسم...

سید محسن پنج‌شنبه 8 دی 1401 ساعت 09:40

*عشق موجب پاکدامنی است.زیرا عشق محصول ذهن نیست و ربطی به ان ندارد

نگار چهارشنبه 23 آذر 1401 ساعت 09:32 https://zanekhoshbakht.blogsky.com/

ما ماشین نداریم. چه اتفاقی... خدا رو شکر که خودت چیزیت نشد.
راستی کدون استانید؟امسال تورنتو هنوز زیاد برف نیومده.‌خیابونا هم بد نیست. تمیزن.

اره خدا رحم کرد....عوضش اینجا حسابی برف اومده و سرافرازمون کرده...ولکن هم نیست...

منجوق سه‌شنبه 22 آذر 1401 ساعت 21:29 http://manjoogh.blogfa.com

از نوشتنت معلومه که چقدر کلافه بودی

بدجورم کلافه بودم منجوق جان...

نسرین جمعه 27 آبان 1401 ساعت 11:12 https://yakroozeno.blogsky.com/

این روزا حال دل همه ی ما ایرانیا و افغان ها بده. ولی خودمونیم چه روز بدی داشتی. امیدوارم دیگه اینجوری نشه.

مرسی نسرین جان...اره یه روز خیلی مزخرفی بود...امیدوارم که برای هیشکی پیش نیاد...

شکوفه جمعه 27 آبان 1401 ساعت 08:21

سلام .خداروشکر به خیر گذشت
چه جالب که اونجا هم برخلاف تصوراکثرا گل وبلبل نیست.اگر همین اتفاق ایران می افتاد از بالا تا پایین مملکت روفحش کش میکردند مخاطباتون
چه نخست وزیر فاسدی داره .به هر حال امیدوارم موفق باشین

سلام شکوفه جان ...ممنونم از لطفت...منم برات ارزوی موفقیت میکنم...

صفا پنج‌شنبه 26 آبان 1401 ساعت 05:12 http://Mano-tanhae-va-omid.blogsky.com

یاسی جان خدا رو شکر که به خیر گذشته انشااله که بلا دوره .
پس تو کانادا هم از این دست مشکلات هست .

ممنونم از لطفت صفا جانم....هر جای دنیا بری همینه...یه جا بیشتر یه حا کمتر!!! خواهر دوستم الان بالای 30 ساله سوئیس زندگی میکنه اونن ناراضیه و پای صحبتش بشینی میبینی این سوییس که انقدر ازش تعریف میکنن برای مهاجرا چه محدودیت ها و سختگیریهای مسخره ای داره!!!!

monparnass سه‌شنبه 24 آبان 1401 ساعت 03:09 http://monparnass.blogsky.com

"خدا شاهده بیاد همتون هستم... "
بیاد بودن خوبه
اما
بیا دو خط بنویس
برای خوانندگان وبلگت خیلی مفید تر از بیاد بودنه !!!!

باشه چشم....

monparnass سه‌شنبه 24 آبان 1401 ساعت 03:06 http://monparnass.blogsky.com

هورا !!!
زنده باد یاسی !!!
- آخر تی سر مچه امو بی دیم !!!!-
جمله بالا اختصاصا فقط به خاطر تو گفته شده

بلا دور یاسی
تو که می دونی از قدیم گفتن : درد و بلا بزنه سر مال ، رفع بلاست
طبیعتا زندگی توی اون شرایط آب و هوایی این عواقب رو هم داره
خدا رو شکر که آسیب بدنی ندیدی
هزینه ها رو احتمالا بیمه میده
البته اتلاف وقت و این چیزها هم ناخواسته همراه این جور اتفاقات هست
اگر صدا و سیما این نوشته ات رو می دید یه چیزی از روش میساخت
این کانادای تو با کانادای ذهن ما تومنی پنج زار فرق داره !!!
مطمئنی توی مکزیک یا السالوادر نیستی؟
کانادا و این حرفها !!!
اصلا ما فکر میکنیم این نخست وزیر خوشتیپ شما
جاستین خان ترودو
اگه این جور مشکلات وجود داشته باشه شب نمی تونه راحت بخوابه .
مگه اونجا هم جمهوری اسلامی کانادا شده که ما بی خبریم ؟!!!

مرسی خیلی ممنونم مونپارناس جان...همیشه بمن لطف داری..
وای وای...این حاستین خان فقط برون مرزی وجهه خوبی داره....اینجا بارها شنیدم فحش کشش کردن!!! اولین گندی که زده درباره مواد مخدره که بخاطر راحتی مامان جان و داداشی عزیزش رسما ازاد کرده ....بعد هم که گندش دراومده با چینیها ساخت و پاخت کرده و یه پول سنگین ازشون گرفته تا اجازه بده یه شهرک به چه بزرگی توی کانادا بزنن و دیسنی لند بسازن به نفع شخصی....از همه بدتر که اخیرا معلوم شده بخاطر بذل و بخششهای بی حساب کتاب در دوران کرونا الان دولت کانادا کلی بدهی بالا اورده و دجار کمبود بودجه شده!!!! اونوقت انتظار ملت دوباره بهش رای بدن!!!! خدا اخر و عاقبتمون رو با این خوشتیپ خان بخیر کنه...

شادی سه‌شنبه 24 آبان 1401 ساعت 01:34 http://setarehshadi.blogsky.com/

چه خوب که نوشتید، شما دیگه مث ما بی‌حال و حوصله نباشید، یه کم بنویسید به ما اینوری ها روحیه بدید.
ماجرای تصادفتون رو هم خوندم، آخه چرا سیاه‌نمایی می‌کنید؟

ممنونم از لطفت شادی جان...در اصل اون بچه مقصر نیست...قوانین مسخره اینجا که به یه جوجه اجازه رانندگی میده مقصره....واینکه به برف روبی اهمیتی داده نمیشه...

جان دو دوشنبه 23 آبان 1401 ساعت 07:01 https://johndoe.blogsky.com/

سلام
متن و روایتتون اون قدر خوب بود من که از متن های زیاد، دوری می کنم یه ضرب تا ته رو خوندم و اول هم تعجب کرده بودم چرا سیاه پوست؟؟؟ تا اینکه دیدم روایت و حادثه برای کانادا هستش!

سلام
خیلی ممنونم ازینکه وقت گذاشتین و تا اخر خوندین این پست من رو...ببخشین اگه طولانی شد...تازه ریزجژئیاتش رو دیگه تعریف نکردم...کلی ماجرا پیش اومده بود که دیگه ترسیدم بخوام بگم از حوصله عزیران خارج باشه...

ربولی حسن کور دوشنبه 23 آبان 1401 ساعت 06:49 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
چه عجب آپ کردین
خوشحالم که حالتون خوبه. اما دفعه بعد حتما موقع رانندگی کمربند ببندین

سلام دکتر جان
ممنون از لطفتون...اینجا ماشینها یه سیستمی دارن که تا کمربند نیندی انقدر سرت جیغ و داد میکنن تا از ترست مجبوربشی بزنی کنارو کمر بندت رو سریع ببندی...وای وای وای...خدا نکنه گیر پلیس بیوفتی که تا ببینه کمربند نبستی یه برگ جریمه بالا بلند میده دستت و از اون بدتر اینکه چنین جرم نابخشودنی ثبت میشه توی رکورد راننده تا ابد دهر و پاک شدنی هم نیست!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد