بوی بارون ..عطر یاس

بوی بارون ..عطر یاس

از دیروز یاد بگیر...برای امروز زندگی کن ...و به فردا امید داشته باش.
بوی بارون ..عطر یاس

بوی بارون ..عطر یاس

از دیروز یاد بگیر...برای امروز زندگی کن ...و به فردا امید داشته باش.

غوغای سکوت.....

چقدر بعضی وقتها نوشتن برای ادم سخت میشه...کلمه ها از زیر قلمت سر میخورن و روی کاغذ پخش میشن...نمیتونی بهشون نظم بدی...افکارت بهم تنیده میشن و مثل یه کلاف سردرگم نمیدونی از کجا باید شروع و به کجا ختمشون کنی....این روزا من هی میام مینویسم و بعد پاک میکنم....عین ادمهای دستپاچه که خیلی عجله دارن شدم....انگار فرصت محدوده و باید توی یه بازه همه چی نوشته و ویرایش شده باشه وگرنه دیگه مجالی نخواهد بود....این همه عجله و سردرگمی از کجا میاد ؟؟؟ نمیدونم...نمیتونم سردربیارم ریشه ش از کجاست....چرا همه عین نقطه ای در دایره سرگردان شدن؟؟ این ور دنیا یه خانم ایرانی جایزه لاتاری چندین میلیونی رو برنده میشه..اون ور دنیا خانمی مجبوره برای دراوردن خرج روزانه ش تن به هر کاری بده....چرا انقدر اختلاف؟؟!! سالها پیش عزیزی بهم گفت در دنیا هرگز بدنیال عدالت نباش ...چون وجود نداره...اونموقع باورم نشد...انقدر روزگاربالا و پایین شد که دیگه به این حرف ایمان اوردم...حالا میبینم حقیقته ...نمیشه منکرش شد..چرا مصائب و سختیهای زندگی بعضیا هرگز تمومی نداره ولی زندگی یه عده دیگه همه ش راحتی و خوشگذرونیه؟؟!! انگار خلق شدن که فقط از زندگیشون لذت ببرن...انقدر چرا و چراهای زیادی توی ذهنمه که گاهی حس میکنم مغزم بوی نعنا گرفته!!!دست خالی و بی نتیجه ...خسته از اینهمه سوال بی جواب....کمی عقب نشینی میکنم ...ولی امان ازین غوغای سکوت..ازین سایه های خیال ..که جا خوش کردن و رفتنی نیستن....
نظرات 9 + ارسال نظر
ستایش دوشنبه 11 اردیبهشت 1402 ساعت 04:12 http://mimsina.blogfa.com

یاسی جان. سخت ترین قسمت زندگی توی غربت برای شما چیه؟

یه پست درباره ش مینویسم ...سر فرصت...مرسی ستایش جان...

monparnass پنج‌شنبه 24 فروردین 1402 ساعت 00:51 http://monparnass.blogsky.com

یاسی؟!!!
کجایی تو؟

همینجام دوست جان....زیر سایه مستدامت...

نگار دوشنبه 21 فروردین 1402 ساعت 19:06 https://zanekhoshbakht.blogsky.com/

سال نو مبارک یاسی جان.
واقعا قبول این که عدالتی نیست خیلی سخته. اما عدالتی نیست. نه بین آدمها نه هیچی چیز دیگه ای.

سلام گلم....سال نوی تو هم مبارک...الهی به همه ارزوهای قشنگت برسی همین امسال....

monparnass پنج‌شنبه 10 فروردین 1402 ساعت 01:25 http://monparnass.blogsky.com

چرا اینطوری می کنی یاسی ؟
ماهی یه بار که دیگه می تونی بنویسی

سلام دوست جان...فقط میتونم بگم قربون معرفتت ...که هنوزم بیادمی...باشه چشم...اطاعت امر میکنم مونپارناس خوب و با معرفت....

monparnass دوشنبه 29 اسفند 1401 ساعت 13:28 http://monparnass.blogsky.com

سال نو مبارک یاسی
امیدوارم سال جدید برای تو و خونواده ات
سالی خوب
توام با سلامت
و
شادی باشه

سلام دوست جان....ممنونم از لطفت...امیدوارم برای تو و خانواده محترم هم یکی از بهترین سالها باشه...به همه ارزوی های قشنگتون برسین الهی...

ترانه یکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت 17:40 http://taraaaneh.blogsky.com

توی دنیایی که عدالتی وجود نداره، من تعجب میکنم که چرا ما آدمها طوری برنامه ریزی شدیم که دنبال عدالت میگردیم و بی عدالتی اذیتمون میکنه.

بگمونم باید این اپشن ازمون حذف بشه....بجاش تا میشه بیخیالی جایگزین کنن...دیگه از ماها که گذشت ...انشاا...برای نسلهای اینده...

monparnass یکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت 03:27 http://monparnass.blogsky.com

سلام یاسی
باز هم شکر خدا که تمایل به نوشتن بر تو غلبه کرد و چند سطری نوشتی !!!

گفته اند که عدالت از اصول مذهب جعفری هست و هر شیعه باید به اون معتقد باشه
و اینکه خدا عادل هست و ظالم نیست
اما
در دنیای واقعی ،به هر سمت که نگاه کنی
اثری از اون عدالتی که فکر می کنیم باید باشه
رو در هیچ کجا نمی بینیم

من فکر کنم منظور ما از "مفهوم" عدالت با
اونچه که علمای دین مورد نظرشون هست
تفاوت داشته باشه .

اگر روی وجود عدالت در جهان اصرار نکنیم
و هر چیز رو همون طور که هست بپذیریم
درک زندگی و پذیرشش راحت تر می شه .

مصادیق زیادی از این عدم عدالت
دور وورمون هست و نیاز به گفتن نیست
اما همینطور که " ربولی" در نظرش گفته
منطقی ترین کار لذت بردن از داشته هامون
و عملکردن به شکلیه که وجدانمون راحت باشه
این اعتقاد به وجود عدالته که ذهن ما رو
در حالت تضاد قرار می ده
تضاد بین چیزی که هست
و چیزی که تصور می کنیم باید باشه

من و تو ، ما ، ضامن وجود / عدم وجود عدالت نیستیم
همینکه شاد زندگی کنیم
و
حتی الامکان به کسی آسیب نرسونیم کافیه.

سلام دوست جان
مرسی از لطفت...خیلیرقشنگ توضیح دادی...اره واقعا همینه که میگی...شاد بودن بهترین انتقامیه که میشه از روزگار گرفت....

شادی شنبه 8 بهمن 1401 ساعت 23:01 http://setarehshadi.blogsky.com/

منم همینطورم یاسی جان، مخصوصا وقتی می‌خوام استراحت کنم مغزم می‌خواد بترکه و دلشوره می‌گیرم. راه حلش هم اینه که بلند میشم و اگر جون داشته باشم کارهای روتین خونه رو انجام میدم.
فقط بدون تا بوده و هست همین بوده . از شعر ها و متون قدیمی میشه این رو فهمید. جهان بر مبنای بی‌عدالتی بنا شده و چاره ای نیست جز پذیرش واقعیت.

راست میگی شادی جان...تا بوده و هست همین خواهد بود...

ربولی حسن کور شنبه 8 بهمن 1401 ساعت 19:57 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
دنبال عدالت نیستم.
تنها کاری که میشه کرد اینه که سعی کنیم از زندگی مون لذت ببریم و حداقل پیش وجدان خودمون روسفید باشیم.

سلام دکتر جان
اخه دیگه توی این دنیای قاراشمیش لذتی هم مونده که بشه برد ایا؟؟؟!!.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد