امان از کم لطفی بعضی ازین دوستان گرامی که حاضر نیستن اول یه نگاهی به ساعت بندازن و بعد هوس تماس گرفتن به سرشون بزنه...ساعت 4 صبح صدای نفیر تلفن بلند شده..افتان و خیزان خودمو رسوندم به تلفن و گوشی رو برداشتم..میبینم به به...یکی از اشناهای دور یکهو دیگ محبتش جوشیده و یاد ما غریب مهاجرا افتاده و بخیالش که اینجا هم روزه...بعد با خوشحالی میگه حیلی دلتنگتون بودیم و چون مادر خانم و خواهراشون هم اینجا تشریف دارن گفتیم باهاتون تماس بگیریم...ای خداااا...این یعنی این وقت شب باید با تقریبا یه پادگان ادم سلام و علیک کنی !!! حالا همه ش به کنار....اینکه مادر زن گرامی ایشون گوشهای سنگینی دارن و موقع حرف زدن باهاش باید چنان هواری بکشی که صدای گوشنوازت تا دفتر رسمی جناب ترودو که در اتاوا واقع شده برسه رو کدوم گوشه دلم بذارم؟؟؟!!!!
خلاصه... دردسرتون ندم. دیشب همه زابراه شدن...بقدری حرص خوردم از بابت ندانم کاری این عزیزان که این احوالپرسی نه تنها بهم نچسبید بلکه باعث سردردی شد که تا همین حالا باهاش درگیرم!!
دیدم اگه تذکر ندم دوباره تکرار میکنن..اینه که بهشون خیلی ملایم گوشزد کردم که الان اینجا به وقت محلی ساعت 4 بامداده...البته با خنده و شوخی قضیه رو ماست مالی کردن ولی حس میکنم چندان هم براشون مهم نبود که همه رو از خواب پروندن با این احوالپرسی بی وقتی شون!!!!
چی بگم؟؟!! بقول بچه ها بهترین کار اینه که شبها قبل از خواب تلفن خونه رو هم مثل موبایلهامون خاموش کنیم و خلاص!!!!! بنظرم بهترین راهکار همینه....
انقدر ازین ماه مارچ بدم میاد که فقط خودِ خدا میدونه!!!! چرا؟؟!! چون ماهیه که باید این Tax کوفتی رو بپردازی....هر چی بلا هم قراره نازل بشه دقیقا همین موقع سر ادم میاد!!! یا ماشینت قالت میذاره...یا شغلت رو از دست میدی...یا خونه عیب پیدا میکنه و تعمیرات لازم میشه...یا موقع پرداخت قبوض مختلف و قسط خونه دقیقا میوفته همون تاریخ !!!! از همه ش هم مصیبت تر التماس دعای اون دسته از دوستان عزیزهمیشه حاضر در صحنه هست...که به انواع وسایل ارتباط جمعی بدون توجه به ساعت و زمان در شبانه روز باهات تماس میگیرن و با مطرح کردن انواع و اقسام بدبختیاشون و گاها اجرای مراسم روضه سکینه و صغری و راه انداختن اه و ناله های جگرسوزبلایی به سرت میارن که تا چند روز دچار افسردگی حاد میشی و نمیدونی چه خاکی بریزی روی سر گرفتاریهای مالی خودت و اونا؟! دیشب اومدم بخوابم....یکهو میبینم نفیر تلفن بلند شده...حالا ساعت چنده؟؟ به وقت محلی نزدیک به یک بامداد!!! دوستم اونموقع شب زنگ زده میگه دیدم انلاینی وگرنه تماس نمیگرفتم بخدا...داری ؟؟؟؟ بریزی به حسابم...فردا باید ؟؟؟ دلار بریزم به حساب اداره مالیات هنوز حسابم خالیه...سریع جریمه م میکنن!!!! دیدم نخیر..این رشته سرِ دراز دارد!!! از تخت اومدم بیرون رفتم سراغ پسر بزرگه....چون وضع حساب بانکی خودم خیلی خرابه....دست بدامان اون شدم که بلکه اونمقدار پول رو بریزه بحساب دوستم...لااقل اون بنده خدا نجات پیدا کنه تا ببینیم بعدش چه گلی باید بسر بگیریم با این اوضاع دراماتیک مالی که گریبانگیر 99% مردم شده!!! با این قیمتا و هزینه ها که هر روز دارن بیشتر میشن!!!
اون طفلکی هم یخورده من من میکنه ولی نهایتا چون دوستم رو میشناسه و از مشکلات زندگیش باخبره میگه باشه...من براش ایترنسفر میکنم...یه چند دقیقه ای طول میکشه تا پول جابجا بشه و نهایتا وقتی پوله میره تو حساب بانکی دوستم دوباره تکس میزنه و کلی دعا و تشکر میکنه که اگه امشب پول نمیرسید تا صبح سکته میکردم از نگرانی و این جور تعارفاته که رد و بدل میشه تا ساعت 2 صبح....
حالا اومدم دوباره بخوابم....دیگه فکر و خیال ولم نمیکنه...اینکه چرا باید ما مهاجرا انقدر بدوویم اخرش هم هشتمون گرو نهمون باشه و دوقرون پس انداز نداشته باشیم که بتونیم اخر سالی مالیاتمون رو با خیال راحت و بدون استرس پرداخت کنیم؟؟!! اقای ترودو دوران کرونا تا تونست با دست و دلبازی به یه عده پول دادحالا که خزانه خالیه و کلی از استانها بدهکاری بالا اوردن افتاده بجون مردم و با بالا بردن قیمتها و سخت تر کردن شرایط پرداخت مالیات میخواد جبران مافات کنه!!!! یه جایی خوندم که نوشته بود هزینه تعمیر قسمتی از کاخ محل سکونت خودش و خانواده ش سر به جندین میلیون دلار میزنه و هزینه خوار و بار منزلشون حدود 8 هزار دلار در ماه تخمین زده شده!!!!
واقعا چرا باید انقدر بین ادمها و سبک زندگیشون فرق باشه؟؟!! اینم از اون سوالهاست که هیچوقت جوابی براش نبوده و نیست....خلاصه که دیشب فکرم بدجوری ریخته بود بهم....نتونستم خوب بخوابم....نتیجه ش هم شده بیحوصلگی و سردرد....و نوشتن این واگویه های بی خاصیت...امیدوارم که به بزرگی خودتون منو ببخشین....که یا پیدام نیست...یا وقتی هم که میام سرشارم ازین چرا چرا های بی جواب!!!!